اولین بابا...
سوین گلم نفس من امروز۱/۸/۸۹ در سن ۵ ماهگی گفت بابا بابا بابا....................................و من و باباش قند تو دلمون اب شد چه لذتی داره بخدا وصف ناپذیره نمیدونم چجوری احساسم رو بیان کنم خدای مهربون شکرت میکنم که میتونم این روزای قشنگ رو ببینم چقدر زیباست.......... ...
نویسنده :
نازنین
0:59
سوین گوگولی مامان
سوین عشق باباشه...
سوین در پارک تنیس
5 ماهگی سوین جون
دختر قشنگم امروز۴/۷/۸۹ پنج ماهه شد خدا جون شکرت سوین مامان خیلی کارا یاد گرفته مثل اینکه:دیگه نمیتونم تنهاش بزارم چون تا ازش غافل میشیم بر میگرده و میخواد چهار دست و پا بره.گرفتن شیشه اش با دستای کوچولوش.بوف بوف کردن.سرفه های لوسی.دیدن تلویزیون.ددری شدن.تلفظ ز و خ. غرغر کردن.عصبانی شدن و تقلید حرکات دیگران و...................که همگیش برام جالبه و جذاب ...
نویسنده :
نازنین
16:04
اولین حموم با مامان نازنین
امروز برای اولین بار دیگه ترس و گذاشتم کنار و سوین جونم رو بردم حموم اولش میترسیدم ولی خیلی خوب بود کمی هم سخت بود ولی باهاش حال کردم دختر گلم عاشق حمومه سوین گولو عاشقتم.......................................................... ...
نویسنده :
نازنین
14:48
سوین در حال بازی
کارهای جدید سوین جون در4 ماهگی
دختر نازم عزیز دلم کارای جدیدتری یاد گرفته مثل:خنده های طولانی .خوردن تمام دستش.قل خوردن.دمر شدن بغض کردن و سر کار گذاشتن من.تقلید کارای من و تو روروک نشستن با اینکه هنوز پاهای کوچولوش به زمین نمیرسه قربونش برم من........................ ...
نویسنده :
نازنین
14:27
واکسن 4 ماهگی سوین جونم
سوین مامان امروز ۴/۶/۸۹ باید واکسن میزد من که بازم طاقت دیدنش رو نداشتم.....................صبح همراه بابا اشکان رفتیم بعدشم رفتیم خونه مامانی و به دخملی رسیدیم ولی کم کم داشت بی حال میشد قربونش برم اخه خیلی جیگیلی بیگیلیه مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...
نویسنده :
نازنین
13:15